خط قرمزی بر مهاجرت های بی رویه مهاجرت از تهران؛ کی، کجا، چگونه؟- بخش پایانی
صدیقه توانا
براساس نتایج مطالعات طرح سند مهاجرت معکوس، بیش از 70درصد مهاجرتها به استان تهران ناشی از مشکلات اقتصادی است.
این ساده ترین و درعین حال بهترین نتیجه حاصل از بررسی ها در این زمینه است. نگاهی به حاشیه های پایتخت- که غالباً مهاجران و اقشار کم درآمد جامعه در آن ساکن هستند نشان می دهد، مشکلات اقتصادی، بیکاری و فقدان درآمد و مسکن مهمترین شاخص های مؤثر در مهاجرت به استان تهران است. براساس نتایج این طرح، استانهای آذربایجان شرقی، همدان، اردبیل و زنجان به ترتیب بیشترین مهاجرین را به استان تهران دارند.
تهران با جذب 31درصد از کل مهاجران کشور در صدر شهرهای مهاجرپذیر است. با این حال ایجاد جاذبه های لازم برای شهرهای مبدأ سیاستی است که می تواند در جلوگیری از ورود مهاجر به تهران نتیجه بخش باشد. همچنین تهران به لحاظ جابه جایی درون استانی نیز حائز اهمیت است و 10درصد جمعیت آن مربوط به جابه جایی های درون استانی است.
براساس آخرین آمار، 22درصد جمعیت استان تهران مهاجران هستند که در مدت سالهای 75 تا 85 به تهران وارد شده اند و البته این استان به میزان 6درصد جمعیت خود، مهاجر به سایر شهرهای کشور فرستاده است.
مهاجرت سال های 75 تا 85
دکتر شهلا کاظمی پور معاون پژوهشی مرکز مطالعات جمعیتی آسیا و اقیانوسیه در گفت وگو با گزارشگر کیهان کمترین درصد میزان مهاجر به نسبت جمعیت خود استان را در دهه های 75 تا 85 مربوط به استان سیستان وبلوچستان با حدود 5/3درصد و بیشترین آن را مربوط به استان قم با 5/13 درصد اعلام می کند و می گوید: «نسبت جمعیت مهاجر به کل جمعیت در استان تهران، 12درصد می باشد.»
دکتر کاظمی پور نظرش را درمورد میزان ظرفیت تهران برای پذیرش جمعیت این طور بیان می کند: «حد متناسب جمعیت برای یک شهر و حداکثر میزان پذیرش جمعیت در یک فضای قابل زیست، از مسائل مطرح در محافل علمی است و یک شهر با دارا بودن زیربنای قوی به دلیل آلودگی محیط زیست، برای پذیرش جمعیت، محدودیت دارد و این نکته که نباید شهرها این قدر متورم شوند، سالهاست از سوی کارشناسان به مسئو لان تذکر داده شده است.» وی با اشاره به اینکه در دهه مذکور 12میلیون نفر جابه جایی جمعیت در سطح کشور صورت گرفته و 30درصد آن به سمت استان تهران بوده است، چنین می گوید: «در همین سالها 17درصد مهاجر هم از تهران خارج شده اند، در صورتی که جمعیت استان تهران 19درصد جمعیت کل کشور را تشکیل می دهد و این آمار به نسبت جمعیت خارج شده کمتر و وارد شده ها نیز 5/1برابر بیشتر بودند.»
طرح آمایش سرزمین
معاون پژوهشی مرکز مطالعات جمعیتی آسیا و اقیانوسیه نیز در ادامه به طرح «آمایش سرزمین» به عنوان یکی از راهکارهای مؤثر برای مهاجرت معکوس و جلوگیری از ورود مهاجر به تهران اشاره می کند و در توضیحات بیشتری می گوید: «طرح آمایش سرزمین یعنی توزیع متناسب جمعیت با امکانات میزان جمعیت مناسب در هر منطقه ای که پیش بینی شده است و ما در این طرح به برنامه ریزی یکپارچه و همه جانبه در سراسر کشور نیاز داریم، لذا تا زمانیکه طرح آمایش سرزمین به صورت منسجم و دقیق مورد برنامه ریزی قرار نگیرد، هر نوع سیاستی که برای توزیع و پراکندگی جمعیت اتخاذ شود، بی حاصل است.»
دکتر کاظمی پور برای اجرای موفقیت آمیز این طرح پیشنهاد می کند: «طرح آمایش سرزمین باید در مقطع کوتاه تهیه گردد و همه مسئولان برای تحقق این امر عزم را جزم نمایند و بصورت عادلانه و یکنواخت در تمام استانها توزیع امکانات کنند البته شاید در طول اجرای طرح بازخورد منفی هم دیده شود، اما با بررسی نکات مثبت و بازنگری در نقاط ضعف و منفی نیز می توان بهترین نتیجه را از طرح مذکور دریافت کرد.»
وی اضافه می کند: «مهاجرت معکوس و جلوگیری از ورود مهاجر به تهران مقوله ای است که باید همزمان مورد دقت نظر مسئولان قرار گیرد، چون در غیر اینصورت شاید عده ای از تهران با سیاستهای تشویقی خارج شوند، اما از سوی دیگر عده ای بنا به دلایل اقتصادی و تأمین درآمد، روانه تهران و شهرکهای اقماری گردند، بنابراین باید در مبدأ آنقدر جاذبه های توسعه وتشویق ایجاد شود تا اصلا مهاجرتی به تهران صورت نگیرد.»
معاون پژوهشی مرکز مطالعات جمعیتی آسیا و اقیانوسیه با تأکید بر اینکه شهری مانند تهران نباید 50 سال رها می شد، خاطرنشان می کند: «تهران در بدو تأسیس شهری با 150 هزار نفر جمعیت بود، ولی بتدریج بزرگ شد و در اولین سرشماری کشور در سال 1335 جمعیت آن به 5/1 میلیون نفر رسید و این نشان می دهد که از گذشته گرایشی به سمت تهران به دلایلی مانند پایتخت شدن و تخصیص اعتبارات و تمرکز واحدهای سیاسی و اداری وجود داشته است.»
وی با تأکید بر اینکه جابه جایی جمعیتی یک مسئله اجتماعی است که نباید بدون برنامه ریزی رها شود، می گوید: «اجرای روشهای کنترل بر روی این جابه جایی مستلزم بررسی جامعی است و در ابتدا باید جلوی رشد مهاجرت را به تهران بگیریم. و کند کردن روند مهاجرت به سمت تهران، خود به مرور مشکل جمعیت تهران را برطرف می کند»
مهاجرت معکوس، نیازمند تمرکززدایی
در طول تاریخ همیشه مجموعه عواملی دست به دست می دهند تا یک جمعیت انبوهی از روستاهای کشور به سمت شهرستانها و از شهرستانها به سوی کلان شهرها و از آنجا به سمت پایتخت گسیل شوند. چنانچه مجموعه عوامل دافعه روستاها و شهرستانها به سوی پایتخت شناسایی و برطرف نشود و همزمان جاذبه های پایتخت هم مورد دقت نظر قرار نگیرد، روند مهاجرت از شهرهای کوچک به سوی پایتخت ادامه دارد.
جواد آرین منش نماینده مردم مشهد و نایب رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس در گفت وگو با گزارشگر کیهان با اشاره به اینکه با اقدامات مقطعی و تصمیمات موردی در یک زمان خاص، امکان تخلیه جمعیت شهر تهران و مهاجرت معکوس به سمت شهرهای کوچک و روستاها وجود ندارد، می گوید: «حجم زیادی از مراکز علمی، آموزشی، مراکز تصمیم گیری اداری، وزارتخانه ها و امکانات بهداشتی- درمانی و خدماتی در تهران و کلان شهرها متمرکز هستند که در کنار آن صدها عامل و جاذبه دیگر هم وجود دارد که تمام آنها باعث شده جمعیت میلیونی را به سوی خود جذب نماید، لذا برای ایجاد بستر مناسب جهت مهاجرت معکوس، باید برنامه ریزی همه جانبه ای از سوی تمام دستگاههای دولتی، مراکز علمی و آموزشی و حتی بخش غیردولتی صورت گیرد و امکانات در شهرها و روستاها متمرکز شود تا شاهد روند معکوس مهاجرت باشیم.»
دکتر منصور مظهری عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی در گفت وگو با کیهان نقطه نظرات خود را در خصوص مهاجرت معکوس با اشاره به اینکه این مهاجرت در تهران نیازمند تمرکززدایی می باشد، این طور بیان می کند: «این بهترین راهکاری است که برای رخ دادن پدیده مهاجرت معکوس می توان به آن اشاره کرد. در طراحی تهران تمرکز سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی یک جا پیش بینی شده است که باید این فشار از پایتخت برداشته و به شهرهای نزدیک منتقل شود و در نهایت روستاها و شهرهای کوچک از نیازهایی که این سبدها جزو محاسن یک زندگی محسوب می شود، فراهم گردد.»
دکتر مظهری می گوید: «تمرکززدایی در کنار از بین بردن دلایل مهاجرت در استانهای مهاجر فرست (مناطق محروم) از راهکارهای مناسب برای روی دادن مهاجرت معکوس است.»
دکتر مظهری در این زمینه به کشور ترکیه اشاره می کند و می گوید: «در بیشتر کشورهای دنیا، تعبیری با عنوان دو پایتخت اتفاق می افتد. مثلا در ترکیه، آنکارا به عنوان بنیان سیاسی و استانبول جایی برای مسائل اقتصادی و اجتماعی به حساب می آید. و البته این اتفاق باید اتفاقی جامع باشد، نه اینکه هر سازمان و ارگانی برای خود عمل کند. در واقع وزارتخانه ها و سازمانهای درگیر نباید به صورت جزیره ای عمل کنند.»
فربه شدن پایتخت ها، عارضه کشورهای
در حال توسعه
فربه شدن بیش از حد پایتخت صرفاً یک معضل داخلی نیست، بلکه عارضه ای است که تقریبا قریب به اتفاق کشورهای در حال رشد به آن مبتلا هستند. ضمن اینکه جریان مهاجرت از مناطق روستایی به مراکز کشور در جهان سوم یک معضل مشترک است.
سبحان محقق کارشناس و پژوهشگر مسائل توسعه در گفت وگو با گزارشگر کیهان با ذکر مثالی در خصوص مطلب فوق می گوید: «اکنون همه کشور مصر در قاهره خلاصه می شود و ما کشور السالوادور را در آمریکای مرکزی تنها در سانسالوادور می شناسیم و همین عارضه را در کشورهایی مثل سوریه، گرجستان، قرقیزستان و الجزایر نیز می توانیم مشاهده کنیم، اما اگر کشور از لحاظ اقتصادی شاخص توسعه یافتگی را در نظر بگیریم مثل شیکاگو، لس آنجلس سیاتل تقریبا وزن همسانی دارند و به یک میزان ایجاد اشتغال می کنند.»
وی در توضیح بیشتری برای علل چنین عارضه ای، عوامل متعددی را برمی شمارد و می گوید: «به اعتقاد برخی از کارشناسان توسعه جهان سوم، کشورهای صنعتی نوعاً با پایتختهای کشورهای در حال توسعه مراوده می کنند و یا کشورهای در حال توسعه نیز منابع اقتصادی و درآمدهای نفتی و غیرنفتی خود را در مراکز و پایتختها توزیع می نمایند.»
وی با اشاره به اینکه گروه دیگری از اندیشمندان به توسعه ناهمگون در کشورهای جهان سوم اشاره می کنند می گوید: «به اعتقاد این دسته از کارشناسان، زیرساختهای پایتختها مدرن تر از زیر ساختهای سایر مناطق می باشد و همین مسئله باعث می شود، کشاورزان، روستائیان و مردم شهرهای کوچک به پایتختهاسرازیر شوند. ضمن اینکه برخی از اقتصاددانان هم معتقدند نگاه مقامات کشورهای جهان سوم صرفا به مسائل صنعتی و خدماتی است و توسعه کشاورزی در این گونه کشورها نادیده انگاشته می شود و لذا عقب ماندگی در بخش کشاورزی خود بخود زمینه مهاجرت فرزندان کشاورز و روستایی را به سمت شهرها فراهم می آورد.»
وی می گوید: «تک مرکزی» بودن یک کشور به مثابه عارضه ای برای توسعه محسوب می شود و کشورهای توسعه یافته تنهادر پایتخت هایشان خلاصه نمی شود، بلکه شهرها و بنادر مختلفی در این کشور ها وجود دارند که از لحاظ اقتصادی هم وزن هستند.»
این کارشناس با اشاره به اینکه بزرگترین معضل ایران پس از روی کارآمدن رژیم منحوس پهلوی، وابستگی درآمد مالی آن به نفت بوده است می گوید: «البته پس از پیروزی انقلاب اسلامی تلاشهای زیادی برای تنوع دادن به درآمدهای اقتصادی کشور صورت گرفته است، اما نفت همچنان بخش اعظم درآمد ملی کشورمان را تشکیل می دهد و از آنجا که به لحاظ ساختار سیاسی نظام جمهوری اسلامی «یونی تری» (تک مرکزی) است، تصمیم گیریهای اساسی در مرکز کشور یعنی تهران صورت می گیرد و همین مسئله باعث می شود که رسانه ها در تهران متمرکز شوند و بیشتر زیرساختهای اقتصادی، بهداشتی و تحصیلی هم در تهران متمرکز گردند و لذا مردم برای اینکه بتوانند از مواهب زیرساختی تهران نیز بهره مند گردند، اقدام به مهاجرت می کنند.»
وی نظرش را در مورد مصوبه دولت برای مهاجرت معکوس از تهران این طور بیان می کند: «گرایش رئیس جمهور محترم به سمت حاشیه های شهری استانهای دورافتاده، روستاها و مناطق محروم است، هرچند این نوع مدیریت و گرایش باید تقویت شود، ولی برخورد نهادینه با پدیده حاشیه ای شدن روستاها و استانهای دورافتاده نیازمند اتاق فکری است که در آن متخصصان رشته های مرتبط با توسعه همفکری نمایند و توسعه همزمان مناطق روستایی و پایتخت را سازمان دهی کنند.»
محقق در ادامه ضمن مثبت خواندن تصمیم رئیس جمهور به موانع موجود در اجرای این مصوبه اشاره می کند و می گوید: «اقدامات ناتمام مشابه در دهه های قبل نشان می دهد که بروکراسی موجود مانع بزرگی در مسیر اجرای طرح مذکور است، که برای رفع این مشکل و به عنوان نخستین قدم، ایجاد یک نظام اداری کارآمد ضروری به نظر می رسد که در این نظام اداری هر فرد با توجه به تخصص، علاقه و تامین معاش در جایگاهی مشغول به کارشود. ضمن اینکه در این مسیر کوچک کردن دولت و وزارتخانه های تابعه و نهادهای عمومی را هم نباید نادیده گرفت.»
انتقال پایتخت از تهران، ضرورتی اجتناب ناپذیر
به گفته کارشناسان، انتقال پایتخت کشورمان به نقطه ای دیگر امری اجتناب ناپذیر و لازم و ضروری است. دکتر امان الله قرائی مقدم جامعه شناس و استاد دانشگاه هم در گفت وگو با گزارشگر کیهان در تأیید صحبتهای این کارشناس بر توجه بیشتر مسئولان به بخش کشاورزی تاکید می کند و می گوید: «نیروی مکانیزه ای که وارد روستاها شد، بیکاری را در جوامع روستایی بیشتر کرد و همین عامل باعث شد فرزندان کشاورزان به شهرهایی بزرگ مهاجرت نمایند و شهرها بدون خونریزی به تصرف روستائیان درآمد.»
دکتر قرائی مقدم می گوید: «دولت اگر بتواند کارخانه ها را از تهران به بیرون و شهرهای دیگر منتقل کند، براحتی مشکل مهاجرت برطرف می گردد. ضمن اینکه انتقال پایتخت از تهران به یکی از استانهای خوش آب و هوای کشور هم باید در دستور کار جدی مسئولان قرار گیرد، تا در صورت وقوع هر نوع بحرانی حداقل پایتخت کشور از خطر درامان بماند.»
مهندس حسن باقری رئیس سازمان مدیریت بحران کشور در گفت وگو با گزارشگر کیهان با اشاره به اینکه در این سازمان استان اصفهان، استان جایگزین پایتخت در صورت وقوع بحران در نظر گرفته شده است، خاطرنشان می کند: «سازمان مدیریت بحران کشور آمادگی لازم را در صورت مواجهه با هر نوع بحران احتمالی پیدا کرده است تا جائیکه در استان اصفهان اتاق ماهواره رادار برای پخش برنامه های صدا و سیما در صورت قطع برنامه از تهران در نظر گرفته شده است که به این ترتیب هیچ برنامه ای قطع نخواهد شد و اطلاع رسانی کامل صورت می گیرد و در مجموع در سازمان مدیریت بحران کشور، تمام تصمیم گیریهای لازم جهت جایگزینی پایتخت صورت گرفته است و در این مورد جای هیچ نگرانی نیست.»
گزارش روز